پويان جگر گوشهپويان جگر گوشه، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه سن داره

پويان جون مامان بابا

دوستون دارم..............

همه دارو ندارم همه دنيام بهترين هديه خدا به من

پويان و بابا جوادش هست وخواهد بودقلب

شیرین کاری

پسرم دیروز اومدم برای شام پیاز بردارم عدای من و در آوردی و گفتی ماما بد ای مامان بدون تو هیچ ♥ ...
18 فروردين 1393

چه کارایی مینه پسر قند عسلم

  قند نبات شیطونم برات بگم که عاشق سبد سیبزمینی پیازی میری و پوست پیازارو میخوای بکنیو بخوری منم مجبورم پوست پیازارو بگیرم سیب زمینیهارم بشورم آخه شما دستتو میگیری به مبلا و راه میری تازه تو روروعک هم دیگه نمیشینی تا میام بزارمت پاهاتو باز میکنی که نری همه کسوکارم       ...
18 فروردين 1393

مرواریدای قشنگت

فدات بشم با اون خنده هاو مرواریدات مامان جونم شما بعد از ۲۰روز دندان اولت دندان دومت را در آوردی یعنی شد دو تا از پایین دندان بعدیت دندان نیش سمت چپت بود که۲۹اسفند در اومد وکناریش که سیزده بدر ...
18 فروردين 1393

پویان چیا میگه

جیگر مامان تا امروز که شما ده ماه و نه روزته ماما ،بابا ،ددد ، بابای ،بد، دس، ای ماما، ببه میگی که معنیلش به ترتیب میشه مامان،بابا ،گردش،بای بای،بد،دست ،بغلم کن ،بله،راستی آب میگی قربون اون زبون شیرینت ...
18 فروردين 1393

سلام عشقم

چی بگم از کجا بگم که خیلی وقت بود نت نداشتیم به دلیل اسباب کشی ما در تاریخ۹۲/۱۰/۵خونمونو عوض کردیم ومامان از آذر ماه درگیر جمع کردن شدم حالا از خود شما بگم که دو روز بعداز اسباب کشی بعد از سه ماه درد و خوارش لثه اولین دندونت در اومد مبارکت باشه مامانی حالا با دندونت خوب من و گاز میگیری جیگر گوشه   ...
18 فروردين 1393

جونم برات بگه

قربونت برم که انقدر شیرینتر شدی الان که دارم این مطلب و مینویسم شما پنج ماه و نه روزت عزیزم دیگه مامان و بابارو میشناسی و میگی بابا  تا چند وقت ‌‌‌‌‌‌‌‌پیش فقط تکرار میکردی ولی الان تا میگم بگو بابا، بابا جواد و نگاه میکنی و میخندی قربون اون کارات برم که خودت دمر میشی تازه مامان به شما غذا هم میدم شما گاهی خوب می خوریو گاهی نه خوب مامان برم برای شما سوپ درست کنم که وقتی از خواب بلند شدی میل کنی دوباره میامو از شیرین کاریات مینویسم و عکس ........تا بعد بای و بوووووووس       ...
15 آبان 1392

يه كمي ميخوام برات از خودت بگم

پسر گل مامان آقا پويانم خيليييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييييي شيتون شدي فدات بشم عداي بابا رو در مياري الكي سرفه ميكني دستاتو كه ميگيرم بلند ميشي كلي شيرين كاري ميكني راستي انقدر قشنگ خودتو برام لوس ميكني و خودتو ميمالي بهم منم ديوونه ميشم نفسم ديگه جونم برات بگه كلي از وقت من مال شماست تازه نميزاري يه دقيقه برم غذا درست كنم يه سره بايد پيشت باشم بنده خدا بابايي با اون غذا هايي كه من براش درست ميكنم چند روز ديگه هم ميبرمت آتليه ناناز بشي خوب منم برم تا شما خوابي كارامو كنم كه اگه بلند بشي نميزاري جيگر ...
1 مهر 1392